تازه های علم مقدمهدر سه ربع اول قرن حاضر درباره نظریههای متعدد و گوناگون آورده شده است. بطوری که تعاریف مختلفی برای شخصیت ارائه شده است که ناشی از گوناگونی این نظریههاست که صاحبانشان نظرات متفاوتی از چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی آدمی دارند. نظریههای مربوط به شخصیت هر چند که باهم فرق دارند، در مواردی و در اصولی نزدیک به یکدیگرند و تا حدی همانند هستند. از این رو چنین به نظر میرسد که میتوان آنها را با توجه عامل یا عواملی که در هر کدام مهمتر از عوامل دیگر پنداشته شدهاند، طبقه بندی کرد. ولی لازم است خاطرنشان سازیم که هیچ طبقه بندیی ، به خصوص در مورد نظریههای مربوط به شخصیت ، نمیتواند خالی از عیب و نقص باشد و قطعی محسوب شود. نظریهای که به یک اعتبار در طبقهای آمده است، ممکن است به اعتباری دیگر در طبقهای دیگر قرار گیرد و این خود دلیل اختلاف طبقه بندیهایی است که تاکنون صورت گرفته است.
سوال اصلی در مطالعه (Personality) و نظریههای شخصیت این است که شخصیت چیست؟ با وجود مطالعات و تحقیقات زیاد به دلیل پیچیدگی شخصیت که ناشی از پیچیدگی انسان است هنوز پاسخ واحد یکسانی به این سوال داده نشده است و به همین دلیل نظریههای مختلفی پیرامون این موضوع شکل گرفته است که میتوان آنها را در هشت رویکرد اصلی ، ، رفتاری ، ، تحلیل عاملی ، شناختی ، و رویکرد حیطه محدود مورد بررسی قرار داد. در کنار این رویکردها که رسمی هستند یک رویکرد شخصی نسبت به انسان و شخصیت در اکثر ما انسانها وجود دارد که اگر بخواهیم میتوانیم با مطالعه و تحقیق در این باره ، آن را به یک نظریه رسمی تبدیل کنیم.
وجوه اشتراک و افتراق نظریههای شخصیتدر بعضی از این نظریهها اهمیت فراوان به داده شده است و پیروان آن معتقدند که آدمی از انگیزههای واقعی رفتار و اعمال خود بی اطلاع است، زیرا آنها در شعور باطن یا ناخودآگاه هستند. در نظریههای دیگر ، ناخودآگاه مورد انکار است، یا کم اهمیت است و یا این که تاثیرش فقط در افراد نابهنجار مورد قبول است. در این نظریهها خود آگاه حاکم بر رفتار آدمی دانسته شده است. نظریات فروید و یونگ و ماری جزو دسته اول و نظریه آسپرت متعلق به دسته دوم است. نظریههایی هستند که اهمیت فراوان به تاریخ زندگی و به دوران کودکی میدهند و هر کس را بنده و اسیر گذشته خود میپندارند و نظریههای دیگر آدمی را از قید گذشته آزاد ساخته، حال و آینده و گرایش به سوی غایت و غرض را در رفتار او موثر میدانند، یا این که چگونگی هر عمل را وابسته به محیط خارجی و میدانی میپندارند که شخص در موقع اجرای آن عمل در آن محیط یا میدان قرار گرفته است.
البته در نظریههای دیگر بیشتر به محیط روانی یا ذهنی توجه شده است. به این معنی که عالم خارج و رویدادهای آن ، آنچنانکه هر کس شخصا آنها را درک میکند، در رفتارش موثر واقع میشوند و چون ادراک افراد از عالم خارج و رویدادها متفاوت است، افراد آدمی در محیط واحد و در شرایط یکسان ، رفتاری متفاوت خواهند داشت. در نظریههای دیگر آدمی به صورت یک واحد کل دیده میشود که هر یک از اعمالش وابسته به سایر اعمال و متاثر از آنهاست و درک آن عمل بدون شناخت این زمینه به درستی میسر نیست. در نظریههای دیگر معیار پدیدههای رفتار پنداشته شده است. خواه این یادگیری بر مبنای اصل مجاورت باشد و خواه بر مبنای اصل تقویت و پاداش. در نظریههای دیگر این توجیه و بیان بدون استعانت از علوم دیگری چون تاریخ ، مردم شناسی و جامعه شناسی و یا چون عصب شناسی ، فیزیولوژی و زیست شناسی و ... غیر میسر اعلام شده است ادامه مطلب ... دو شنبه 27 مهر 1390برچسب:نظریات شخصیت,نظریه های روانشناسی,نظریه های جالب روانشناسی, :: 13:19
محسن کارگرزاده
چند سال پیش در دانشگاه اتریش طی یک سخنرانی از زیگموند فروید انتقادات شدیدی کردم گاهی فکر می کنم اگر امروز آن سخنرانی تکرار شود خیلی از آن صحبت ها را سانسور خواهم کردبه این دلیل که امروز بهتر درک می کنم که این دانشمند بزرگ در مواجهه با دیگر صاحب نظران متحمل چه دردهای شده است.افراد بسیاری هستند که می توان آنها را به عنوان نمونه های بارز مقاومت و نفرت از آموختن هر چیز تازه ای که مشخصه مدعیان علم است را برشمرد.آناتول فرانس می گوید "دانشمندان کنجکاو نیستند".پس از طرح دابوت و انتشار کتابهای من نقدهایی از سوی برخی چه در ایران و چه در خارج به گوش رسید که متاسفانه هیچ ریشه علمی نداشت و متوجه شدم دلیل عمده این انتقادات عدم مطالعه و سواد کافی در زمینه دابوت می باشد.بنابراین مطالعه این مقاله کوتاه را به منتقدان و همچنین کارورزان و دانشجویان دابوت پیشنهاد می کنم.
دابوت به عنوان یک علم جدید در ایران متولد شدودیری نپایید که بسیاری از دانشمندان جهان تولد این دانش را بستری مناسب برای ایجاد تغییراتی شگرف در علوم رفتاری یافتند و آن را مورد تایید قرار دادند.اگر چه نمی توان دابوت را در قالب یک علم مثل فیزیک/ جامعه شناسی/ روانشناسی وامثالهم قرارداد اما وابستگی این علم به علوم پایه علم بودنش را اثبات کرده وخود نیز علمی مستقل بر شمرده می شود.در مواجهه با دابوت دو دیدگاه و دو نوع تلقی وجود دارد.اول تفکر عوامانه و غیر علمی و دوم تفکرات علمی و اظهار نظرهای متکی به علم. در این مجال کاری با تفکرات عوامانه و غیر علمی نداریم.لیکن همان برخورد های علمی نیز با دو گونه بسیار متفاوت به دابوت می نگرند عده ای که دابوت را به عنوان یک علم مستقل البته با کمبودهایش می بینند و گروه دوم کسانی هستند که هنوز تفاوت میان دابوت و علوم مشابه را تشخیص نداده اند. ادامه مطلب ... درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم مطالبی که در وبلاگم گذاشتم براتون مفید باشه با نظردهی من را در بهتر شدن وبلاگ یاری کنید با تشکر از لطف شما نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]()
![]()
|
|||||||||||||||||||||||||||||
![]() |